بازدید امروز : 423
بازدید دیروز : 141
من دیگه از گناه کردن خسته شده ام، از طرفی هم حال و حوصله نماز خواندن و دینداری را ندارم، باید چکار کنم؟
از این که با ما در ارتباط هستید از شما متشکریم و امیداوریم پاسخ گوی مناسبی برای شما باشیم.
این خسته شدن، این بریدن و این دوری کردن از گناه نشان از آن دارد که هنوز قلب شما می تپد و حیات دارد و نفس لوامه(منع کننده از بدی)در درونتان هنوز کارائی خود را دارد. از این روی جای شکر و نیز حرکت جدی لازم است.
چرا که افرادی بر اثر گناه و مداومت بر آن قلب آنها دیگر کارآیی لازم را ندارد، لذا جای گاه آنان« وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها؛ به یقین، گروه بسیارى از جن و انس را براى دوزخ آفریدیم آنها دلها [عقلها] یى دارند که با آن (اندیشه نمىکنند، و) نمىفهمند»(اعراف/179)
بعد از آن این نار نار شهوت است--- کاندر او اصل گناه و زلت است
نار بیرونى به آبى بفسرد--- نار شهوت تا به دوزخ مىبرد
شما خورد و خوراکی که به قلب تان داده اید گناه و معصیت بوده است. این خوراک کاری با قلب می کند که اکنون حال و هوای یار را ندارید و راز و نیاز با درگاه بی نیاز را آرزو نمی کنید.
چون کند اصرار و بد پیشه کند--- خاک اندر چشم اندیشه کند
توبه نندیشد دگر شیرین شود--- بر دلش آن جرم تا بىدین شود
آن پشیمانى و یا رب رفت از او--- شست بر آیینه زنگ پنج تو
آری قلب شما دچار زنگاری شده است، که این زنگار را باید با توبه ی حقیقی بر طرف کنید.
در غیر این صورت این خسته شدن از گناه، چه بسا مانند بادی باشد گذرا، که در شما موقتاً طوفانی بر پا کرده، اما دیری نمی پاید که به آرامی می گراید.
پس لازم است فکری اساسی کنید. باید برای خود هدف درستی را در زندگی ترسیم کنید، تا از این به بعد در آن مسیر سیر کنید.
برای رسیدن به این مطلوب ها لازم است: برای خود مشخص کنید برای چه زندگی می کنید؟ برای چه به این دنیا آمده اید؟ و این را با خود زیاد مرور کنید: روزی باید از این دار موقت رَخ ببندم و عازم دیار همیشگی باشم!! این پاسخ دهی ها و فکر کردن شما عاملی می شود، تا به سمت هدف خلقت تغییر مسیر دهید.
«نماز»
برای این که تا حدودِ زیادی گناه در شما ریشه کن شود، و به مسیری درست هدایت یابید باید ترتیبی بدهید تا به اذان الهی لبیک گویید و دستی بشوید و به درگاه او پناه ببرید. چرا که هر که به او پناه برد، پناه یافت«و هر کس به خدا تمسّک جوید، به راهى راست، هدایت شده است»(آل عمران/101).
ما که الان از گناه خسته شده ایم، باید به آغوش مهربان خدا خود را بیاندازیم و الا رهزنان در کمین نشسته اند تا با برنامه ی جدید مرا به بیچارگی بکشانند.
یکی از مصداق های پناه بردن به خدا نماز است. نمازی که ما را از گناه دور و به خوبی ها علاقه مند می سازد«وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر؛ نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمىدارد»(عنکبوت/ 45).
راه کاری را که می شود در این مورد به شما پیشنهاد داد این است که نماز را بخوانید و اراده کنید که آن را شروع کنید. در این راستا به مسجد و یا جماعت های که افرادی مومن و اهل نماز هستند، برای خواندن نماز اقدام کنید. در این مورد می توانید نماز خود را زودتر از دیگران بجا آورید. این کار باعث می شود به مرور به نماز از علاقه روی آورید و لبیک خدا اجابت کنید و از این ارتباط احساس فرح و نشاط نمائید.
در نماز این خوش اشارتها ببین--- تا بدانى کاین بخواهد شد یقین
باد خشم و باد شهوت باد آز--- برد او را که نبود اهل نماز
«شعله ای بگیر»
ما حال و هوای که برای شما اتفاق افتاده است را درک می کنیم و از این رو پیشنهاد می کنیم، تلاش خود را بکاربگیرید که با کار های سازنده اثرات اعمال غیر صالح را از بین ببرد«در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار چرا که حسنات، سیئات (و آثار آنها را) از بین مىبرند این تذکّرى است براى کسانى که اهل تذکّرند»(هود/114)
برای شورشی که در دورن خود می خواهید ایجاد کنید از دعا، خدمت به والدین، توکل و توسل یاری بجوئید و سعی کنید اشکی در دعاها از جان شما برآید، تا درون شما شستشو یابد.
«تکرار»
به راستی بعد از این همه گناه چه عاید شما شده است؟ از این به بعد نیز اگر به طاعت روی نیاورید، همان تجربه های تکراری را مرور خواهید کرد.
توجه داشته باشید نماز را به جا نیاوردن نیز خود گناهی است، آن هم بس بزرگ. چرا که با خالق خود فرد نمی خواهد رابطه بر قرار کند، و این رابطه برقرار نکردن با معدن فضل و رحمت، عاملی می شود تا در دام شیطان فرود آییم و از آنجا غذای روح خود را برگیریم, خوب معلوم است در این صورت چه خواهد شد!! و چه بلایی بر سر ما خواهد آمد!!!
از این رو است که بعد از معرفت خدا اولین چیزی که از سوال می شود در مورد نماز است. اگر آن پذیرفته شد، بقی اعمال نیز پذیرفته می شود و اگر آن پذیرفته نشد بقی اعمال نیز رد می شود« فإن قبلت قبل ما سواها و إن ردت رد ما سواها»(امالی شیخ صدوق/ص641).
بنابراین با هر فکری، ذکری و عمل صالحی کاری کنید، پای تان به نماز کشیده شود. در این صورت جان شما به اُفق اعلاء کشیده می شود.
«شمارش نعمت ها»
خلقت ما، هستی ما و دار و ندار ما از خدا است. چشم و گوش، دست و پا نیز از اوست. ما که از سلامتی برخوردار هستیم کافی است برای چند دقیقه چشمان خود را ببندیم. در این صورت می بینیم که چه نعمت های برای ما خدا در نظر گرفته است. یا می توانید برای فقط چند دقیقه نفس خود را حبس کنید؟ بعد قدر هوا و این شش ها را خواهیم دانست. حال سوال؛ آیا می توان به این خدا پشت کرد؟! آیا این رسم نمک خورن است و نمکدان شکستن درست است؟!!«هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسان؛آیا جزاى نیکى جز نیکى است؟!»(الرحمن/60)
در پایان باید گفت:
اگر به خدا روی آورید خود سود و بهره در دنیا و آخرت برده اید، چرا که او بی نیاز و ما نیازمندیم«أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمید؛اى مردم شما (همگى) نیازمند به خدائید تنها خداوند است که بىنیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است»(فاطر/15)
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید